به گزارش مشرق، محمدرضا باهنر، دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین با روزنامه ایران گفتگویی داشته است که مهمترین بخشهای آن در ادامه آمده است.
۶۰ درصد مشکلات ریشه داخلی دارد
- یک سری مسائل اقتصادی مبتلا به کشور است که ما قطعاً میدانیم تحتالشعاع تحریمها است. اما باز هم دو جناح این مسأله را سیاسی میبینند.... یک جناح میگوید تحریمها بر اقتصاد ما هیچ اثری ندارد و هر مشکلی وجود دارد ناشی از بیعرضگی و تنبلی و کم کاری و ندانم کاری است. در مقابل هم عدهای میگویند تمام مشکلات کشور ناشی از تحریم است. خب نه آن حرف درست است و نه این حرف.
- من باور دارم حدود ۳۵ تا ۴۰ در صد از مشکلات کشور ناشی از تحریم است. اما ۶۰ درصد مشکلات هم به ناکارآمدیهای داخلی باز میگردد...بهنظرم آقای روحانی هم در یکی از سخنرانیهایشان تقریباً این عدد را پذیرفتند. این واقعیتی است که هر دو جناح باید آن را بپذیرند؛ هم آنها که میگویند هیچ کدام از مشکلات ناشی از تحریم نیست و همه در اثر ناکارآمدی است و هم آنها که همه مشکلات را سربار تحریم میکنند و چشمشان به آن سوی مرزها است که چه کسی چه میگوید و چه رأیی میدهد و در فلان کشور چه کسی به ریاست جمهوری انتخاب میشود.
- هزینه مقاومت الان مشخصاً تحریم است. معتقدم با اینکه تحریمهای سخت و تندی علیه ایران برقرار است اما در مسائل اقتصادی کشور بیش از ۵۰ درصد نمیتواند مؤثر باشد. باقی سهم گرفتاریهای ما در کشور یا حاصل ندانم کاریها است یا نتیجه کار نکردنهاست یا دعواهای سیاسی. ما میتوانیم خیلی از این عوامل را حل و فصل کنیم.
استقبال قالیباف از نشست مشورتی
- آقای قالیباف که بهعنوان رئیس مجلس انتخاب شدند، من اعلام آمادگی برای برگزاری جلسه مشورتی داده بودم. ایشان هم خودشان پیشقدم شدند و جلسه یک ساعت و نیمهای با یکدیگر داشتیم و من پیشنهاداتی را برای کارهایی که مجلس در کوتاه مدت و میان مدت میتواند انجام دهد، ارائه کردم. همین طور درباره کارهایی صحبت کردیم که انجامش سخت است اما در هر حال مجلس باید آنها را انجام دهد.
- یکی از کارهایی که با آقای قالیباف هم در میان گذاشتم برنامهریزی برای بهبود فضای کسب و کار است. رتبه ما در دنیا از حیث فضای کسب و کار ۱۲۷ است. اول دولت یازدهم فکر میکنم در رتبه ۱۴۰ بودیم. بعد یک سری کارهایی انجام شد، در واقع یکسری اطلاعات اصلاح شد و ارتباط برقرار شد و رتبه ما به ۱۱۵ رسید. حالا دوباره تا رتبه ۱۲۷ نزول داشتهایم. فضای کسب و کار یعنی چه؟ یعنی اگر یک نفر بخواهد در ایران کسب و کاری راه بیندازد دستکم یک سال معطل است. در حالی که در همین کشورهای منطقه میبینیم که برای تأسیس کسب و کار جدید نهایتاً دو روز فرد را معطل میکنند.
میتوان امضاهای طلایی را کم کرد
- اگر دولت، مجلس و قوه قضائیه دست به دست هم بدهند ظرف یک سال ما حداقل میتوانیم ۵۰ رتبه فضای کسب و کارمان را ارتقا بدهیم. آن وقت اگر فضای کسب و کار بهبود پیدا بکند بسیاری از مردم ذائقهشان تغییر پیدا میکند. شغل جدید و تولید جدید ایجاد میشود، کارها زودتر انجام میشود، رفت و آمدها کم میشود، سوءاستفاده و امضاهای طلایی کم میشود.
- یک عده هم هستند که در مقابل از دست دادن این امضاهای طلایی مقاومت میکنند و نمیگذارند که فضای کسب و کار بهبود پیدا کند. اینها کارهایی است که دولت میتواند انجام دهد.
- میتوانیم وارد یک بازی برد-برد بشویم و در جای خودش هم با هم رقابت سیاسی کنیم. من که در جناح دولت تعریف نمیشوم اما معتقدم که باید رئیسجمهوری مستقر را هم رصد کرد، هم حمایت و هم کمک.
تورم منتظر قانون نیست
- تورم منتظر قانون نیست. بلکه ده بیست عامل اقتصادی دست به دست هم میدهند و تورم را ایجاد میکنند. طرحها و لوایح و قوانین باید آن علتها را بررسی و برطرف کنند والا تورم گوش به حرف قانون نمیدهد که با وضع قانون از بین برود. تورم بر اساس قوانین اقتصادی کار میکند. اگر نقدینگی کشور هر روز ۱۲۰۰ میلیارد تومان افزایش دارد کار خودش را میکند. اینکه ارز و طلا، مسکن و خودرو گران شده بخشی به عدم مدیریت برمیگردد اما اکثر اینها یک معنی دارد و آن اینکه از ارزش پول ملی کاسته شده است پس در عوض اینکه بگوییم این ۱۰۰ قلم کالا گران شده باید در یک جمله بگوییم که پول ملی ارزان شده است.
جلوی حیفها را هم باید گرفت
- در حال حاضر قوه قضائیه دارد جلوی میلها را میگیرد و جلوی هر کسی را که بخواهد به بیتالمال دستاندازی کند، میگیرد. اما مقدار زیادی از منافع کشور دارد حیف میشود. من هنوز نشنیدهام که قوه قضائیه مسئولی را به خاطر ترک فعل محاکمه کند و به او بگوید تو وظیفه داشتی این فهرست از کارها را انجام بدهی اما انجام ندادی. وقتی یک جاده احداث میشود همه بررسیها صورت میگیرد که مثلاً آیا مناقصه درست انجام شده یا نه یا مثلاً پولی در این میان خورده شده یا نه... همه اینها در جمهوری اسلامی انجام میشود اما اگر کسی بودجهای را جذب نکرد و آخر سال بودجهاش اضافه آمد و برگشت به خزانه به کسی پاسخگو نیست. گاهی حیفهایی که در کشور ما میشود دهها یا صدها برابر میلها است اما کسی روی حیفها حساس نیست.
به دو، سه حزب جامع و فراگیر و مقتدر نیاز داریم
- یک زمانی اختلاف نظرمان با رئیسجمهوری قبلی (احمدی نژاد) بر سر همین بود. او میگفت من میخواهم با سرعت ۱۴۰ کیلومتر بروم و برخی وزرایم با من همکاری نمیکنند و همپا نیستند. گفتم آقا این شمایید که به اشتباه میخواهید با سرعت ۱۴۰ کیلومتر بروید این جاده را با سرعت بیش از ۱۰۰ کیلومتر که سرعت مطمئنه و ایمنی آن است، نباید رفت.
- در کشور ما کسی که رئیسجمهوری میشود اولین کسی است که زیر میز احزابی میزند که از او حمایت کردهاند تا او رأی بیاورد. من یادم است آقای احمدینژاد همان ماههای اول بعد از انتخابش گفت که من این اصولگراها را قبول ندارم، آقای خاتمی هم در مواجهه با سر و صداهای مجلس ششم و استیضاح وزرایش توسط مجلس یک بار صدایش درآمد و گفت من این احزاب اصلاحطلب را قبول ندارم.
- ما نیاز داریم به دو، سه حزب جامع و فراگیر و مقتدر که در چارچوب دقیق قانون اساسی فعالیت کنند. اما متأسفانه ما در حال حاضر از چنین وضعیتی محرومیم. در عوض سالها است که در کشور ما بهجای چنین احزابی این جناحهای سیاسی هستند که با یکدیگر رقابت میکنند. جناحهایی که به تبع مختصات خود سیالاند زیرا اصولاً یک جناح سیاسی ملزم به داشتن اساسنامه، مرامنامه و مواضع مشخص و یک شورای رهبری معین ندارد. اگر همچنین مواردی را داشته باشد بهصورت سیال و شناور است و نه با ثبات. بنابر این احتمال اینکه جناحها بتوانند مواضعی محکم، جدی و تجربه شده داشته باشند کم است. به همین دلیل معتقدم خیلی از اشکالات در ساختار سیاسی از این دریچه وارد میشود.
- وقتی احزاب وجود نداشته باشند و جای خود را به جناحها داده باشند، آن وقت از هرچیز با ربط و بیربطی بهانه سیاسی درست میکنند. در حالی که خیلی از این مسائل سیاسی نیست.
-معتقدم در غیبت احزاب مردم بهعنوان صاحبان رأی در رفتار انتخاباتیشان ناچار میشوند به جای انتخاب یک تفکر و یک ایده، افراد را انتخاب کنند. انتخاب یک فرد امر سختی است. یک شهروند ایرانی از سن ۲۰ تا ۶۰ سالگی بهعنوان یک فرد فعال و مؤثر باید ۱۰ نفر را برای ریاست جمهوری انتخاب کند. ما چند شهروند داریم که بتوانند این ۱۰ نفر را بر اساس تجربه و دانش دقیق از توانایی آنها انتخاب کنند. حال آنکه در هر دوره انتخابات هم ۴۰ یا ۵۰ نفر خود را بهعنوان کاندیدای بالقوه ریاست جمهوری معرفی میکنند. اکثریت مردم از میان نامزدها یکی را انتخاب میکنند و ممکن هم هست بعد از مدتی از انتخاب او پشیمان بشوند. در حالی که اگر قرار باشد آنها بر اساس مرام و مسلک از میان نامزدهای معرفی شده از سوی دو یا سه حزب انتخاب کنند کار راحت تری در پیش دارند.
- در کشورهایی که دارای دو یا سه حزب سیاسی هستند برای انتخابات ریاست جمهوری همان دو یا سه نفر باقی میمانند و باقی افراد با رأی احزاب متبوعشان کنار میروند اما اینجا چنان که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ دیدیم از جبهه اصولگرایان ۴ نفر نامزد ریاست جمهوری شدند. خب از طرف مقابل تنها آقای روحانی بود و رأی هم آورد. خب اگر آن چهار نفر یکی شده بودند شاید آن یک نفر رأی میآورد. ریشه این وضعیتی که تجربه میکنیم این است که در قانون اساسی ما هنوز انتخابات حزبی را به رسمیت نشناختهایم. باید دستکم یک قانون عادی در مجلس تصویب بشود و به تأیید شورای نگهبان برسد که بگوید انتخابات حزبی است.
- ببینید در تهران موقع انتخابات مردم باید به ۳۰ نفر رأی بدهند خب بسیاری از شهروندان تهران نمیتوانند اسم سی نفر مورد نظر خودشان را حفظ کنند چه رسد که بخواهند آنها را بشناسند. ممکن است در حوزههای انتخابیه کوچک که همه همدیگر را میشناسند انتخاب به این ترتیب ممکن باشد اما در تهران ممکن نیست. کاش این اتفاق بیفتد که رأی دهنده به جای نوشتن اسم سی نفر در برگه رأی بنویسد که من به فلان حزب رأی میدهم. البته آزاد باشد که اگر نخواست به حزبی رأی بدهد اسامی افراد مورد نظرش را بنویسد. اما خوب است که شهروندان اجازه داشته باشند که به احزاب رأی بدهند. خب همه اینها به تدوین قانون نیاز دارد.